بررسی ریشه فرهنگی عاشورا در کتاب «پس از پنجاه سال؛ پژوهش تازه پیرامون قیام حسین»
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۹۷۹۰۸
اهمیت حرکت امام حسین (ع) همواره مورد توجه اندیشمندان حوزه تاریخ اسلام بوده و دیدگاههای مختلفی درباره چرایی رخداد قیام عاشورا مطرح شده است، «پس از پنجاه سال؛ پژوهش تازه پیرامون قیام حسین» اثر مرحوم سیدجعفر شهیدی در میان تحلیلهای ارائهشده از قیام امام حسین (ع) از جایگاه متفاوتی برخوردار است، این کتاب از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی نخستین بار در سال ۵۸ در ۲۲۰ صفحه به چاپ رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سید جعفر شهیدی در این کتاب قیام عاشورا را از زوایا جدید تحلیل و بررسی کرده و عوامل اجتماعی، سیاسی، قومی و مذهبی آن را در آن دوره کنکاش کرده است، این کتاب شامل سی بخش است که هرکدام از آنها با یک آیه آغاز میشود، این قیام آثار مذهبی، سیاسی و اجتماعی زیادی به دنبال خود داشت و یکی از عوامل شکلگیری هویت شیعیان شد، شهیدی در ارتباط با بررسی ریشههای فرهنگی و اجتماعی این قیام کتاب حاضر را به نگارش درآورده است ، به گفته نویسنده دلیل نگارش این کتاب، یادداشتها مقتل نویسی، تبلیغ مذهبی و حتی نوشتن تاریخ نیست، کوشیدهام تا خود بدانم آنچه رخ داد، چرا رخ داد؟
انگیزه نویسنده از نگارش کتاب
سید جعفر شهیدی، انگیزه خود از نگارش «پس از پنجاه سال» را بررسی دلایل «خونسردی و بیاعتنایی» مردم در قبال واقعه عاشورا دانسته است یکی از پرسشهای اصلی نویسنده، این است که چه شد که پس از گذشت نیمقرن آن اندازه از فقه اسلام و احکام دین بیاطلاع ماندند که ندانستند چگونه منکری میکنند و چه ننگی دامنگیرشان میشود؟ انگیزه سید جعفر شهیدی از نوشتن این کتاب، یافتن پاسخ این سوال است که اگر یزید برای حفظ حکومت خود، اصول مسلم اسلامی را نادیده گرفت، چرا مردم تا آن حد خونسرد و بیاعتنا بودند؟
نگاه تاریخی سید جعفر شهیدی، مبتنی بر این اصل کلی است که کمتر حادثه تاریخی است که از رنگ تبلیغات سیاسی امویان و عباسیان و یا تعصبات دینی مذاهب مختلف بر کنار مانده و حقیقت آن دگرگون نشده باشد. او معتقد است که برای دریافت حقیقت تاریخی، خواندن متن تاریخ به تنهایی کافی نیست و باید تاریخ را در کنار وضع جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی مورد مطالعه قرار داد، او در این کتاب، نگاهی تحلیلی و تطبیقی دارد و چنانکه خود گفته، رویدادها را با هم سنجیده تا گرفتار نقلهای اشتباه منابع تاریخی نشود.
پس از پنجاه سال، نه روایت زندگی حسین (ع)، بلکه تحلیل و علت شناسی عاشوراست که به قلم توانمند و شیوای این نویسنده در سال ۱۳۳۰ نگاشته شده است، کتاب حاضر پژوهش تازه پیرامون قیام امام حسین (ع) از جمله کتابهای مطرح در تحلیل واقعه عاشورا است که به رخدادی که در سال ۶۱ هجری و درست پنجاه سال پس از وفات پیامبر در سال ۱۱ هجری اتفاق افتاد، میپردازد.
در این اثر مرحوم شهیدی تنها به آثار مهم تاریخی برمیخوریم که نزدیکترین گزارشها را از عاشورا ارائه دادهاند و اکنون موجود هستند، همچنین کتاب از نثر خشک تاریخی و علمی برخوردار نیست و نویسنده با تکیه بر دادههای تاریخی، به ارائه تحلیلی از چرایی قیام امام حسین (ع) پرداخته است، مرحوم شهیدی در بخشهای زیادی از کتاب حتی از ارجاع اطلاعات تاریخی خود به منابع، خوددادری میکند که چه بسا اگر تخصص و تبحر آن مرحوم در تاریخ اسلام شناخته شده نبود، امکان داشت ارزش اثر نیز مورد توجه قرار نگیرد.
سیدجعفر شهیدی با ریشهیابی وقایع تاریخ پیش از اسلام و دوران حیات پیامبر (ص) در جستوجوی عوامل قیام اباعبدالله است، به نظر مولف کتاب، این رقابت دیرینه، خود را در قالب رقابت شامی و عراقی نشان داد؛ رقابتی که از نظر نویسنده کتاب تازگی نداشت و «اختلاف مردم این دو منطقه، گذشته از ستیزههای قبیلهای از منشاء سیاسی و اقتصادی نیز ریشه میگرفت.» منظور مرحوم شهیدی از رقابت سیاسی و اقتصادی این دو منطقه، دولتهای محلی «حیره» و «غسانی» است که اولی متحد سیاسی حکومت ساسانیان در مرزهای شرقی شبه جزیره عربستان و دومی متحد حکومت روم در مرزهای شمالی شبهجزیره، پیش از اسلام بودند.
در بخشی از کتاب پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین (ع) میخوانیم:
اسلام بسیاری از بیابان نشینان تابع اسلام رئیس قبیله بود، و اسلام بسیاری از این رئیسان به خاطر بیم یا طمع، و خدا میداند چند تن از این شیوخ از ترس شمشیر، اسلام آوردند و چند تن به طمع غنیمت و سروری خود را مسلمان خواندند. چیزی که هست بهحکم ظاهر، پیغمبر با آنان مانند مسلمان رفتار میکرد، یعنی همین که کلمه توحید بر زبان میآوردند خون و مال آنان محترم شمرده میشد. اما قرآن و همچنین سنت پیغمبر با تنبیه و گاهی با تهدید به آنان هشدار میداد. محمد (ص) درون بسیاری از این مردم را میدانست، اما نمیخواست پرده حرمت ایشان را بدرد. گاهگاه به زبان وحی به آنان گفته میشد که خدا و رسول ازآنچه در دل این مردم دورو میگذرد آگاهند؛ و مپندارند که محمد را فریب میدهند. به مسلمانان هشدار میداد که از اینان بر حذر باشید و آنان را دوست خود مشمارید. «این منافقان انتظار میبرند تا پایان کار چه باشد. اگر بر شما شکستی رسید، میگویند چه خوب شد که با آنان نبودیم و اگر پیروزی یافتید میگویند کاش با شما بودیم و پیروزی مییافتیم».
بسیاری از بزرگان شهر مکه نیز هیچگاه از ته دل مسلمان نشدند. شبی که سپاهیان مدینه نزدیک مکه رسیدند، عباس عموی پیغمبر از اردو بیرون آمد و به جستجو پرداخت. میخواست پیش از آنکه پیغمبر به مکه درآید، مردم شهر را خبر دهد تا چارهای بیندیشند و تسلیم شوند. در آن شب به ابوسفیان دشمن سرسخت پیغمبر برخورد و او را پناه داد و نزد محمد برد، سپس برای آنکه به او بفهماند که راهی جز تسلیم ندارد، وی را درجایی نگاه داشت تا سربازان اسلام از پیش روی او بگذرند. در چنین وقتی ابوسفیان به عباس گفت پادشاهی برادرزادهات بزرگ شده است! عباس به او هشدار داد که کلمه پادشاهی معنی ندارد. این شکوه پیغمبری است. ابوسفیان بهظاهر پذیرفت، ولی آیا دل او با آنچه به زبان آورد یکی بود؟ رفتار او پس از مرگ پیغمبر، تااندازهای حقیقت را نشان میدهد.
بههرحال پس از فتح مکه چنانکه میدانیم قریش تسلیم شد. روز فتح شهر، خانه مهتر این خاندان، ابوسفیان، پناهگاه شد. پس از مرگ پیغمبر این تیره چنانکه دیدیم بالاترین امتیاز را به دست آورد و مقام رهبری مسلمانان خاص قریش شد. در دوران کوتاه ابوبکر بیشتر کوشش وی و سران اصحاب پیغمبر در کار سرکوبی متمردان یا اهل رده به کار رفت.
درباره سید جعفر شهیدی
سید جعفر شهیدی نویسنده، مترجم، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تحصیلاتش را تا مقطع دکترا رشتهی ادبیات فارسی زیر نظر استادان برجستهای همچون «علیاکبر دهخدا» و «بدیعالزمان فروزانفر» به سرانجام رساند، او استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود و سالها در حوزههای ادبیات و تدوین لغتنامههای فارسی، فقه، علوم دینی و تاریخ اسلام پژوهش و تحقیق کرد، از دیگر آثار او میتوان به «زندگانی علیبنالحسین (ع)»، «زندگانی امیر مؤمنان علی (ع)» و «زندگانی فاطمه زهرا» اشاره کرد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قیام عاشورا سید جعفر شهیدی تبلیغ مذهبی پس از پنجاه سال سید جعفر شهیدی امام حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۹۷۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود
بنیعباس در آغاز کار به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما حضرت خلافتی که از مسیر بنی عباس و آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نپذیرفت. این یکی از تفاوتهای ائمه با دیگران است که دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی با عنوان «امام صادق(ع) و مسئله حکومت» طی سخنانی افزایش تعداد شیعیان در زمان امام صادق (ع) و سیره آن حضرت در مواجه با قیامهای آن دوران پرداخت.
بخشهایی از سخنان این استاد دانشگاه را میخوانید:
ولادت امام صادق(ع) در سال 80 هجری و شهادت ایشان در سال 148 هجری رخ داد. از سال 83 تا 132، مصادف با دوره بنی امیه و خلفای ستمگری است که البته بعد از هشام، بنی امیه دچار ضعف شده و در سال 132، بنی امیه با کشته شدن مروان حمار ساقط میشود.
نکته مهم این است که دوره ضعف بنیامیه برای امام صادق (ع) بسیار مغتنم بود چون آنها دیگر نمیتوانستند فشار زیادی به امام بیاورند لذا امام صادق(ع) هم از سقوط بنی امیه و هم تثبیت بنی عباس، نهایت استفاده را کردند چون فرصت ارزشمندی برای ایشان رخ داد.
گسترش مکتب شیعه در دوران امامت امام صادق (ع)
در زمان امام صادق(ع) تعداد شیعیان زیاد شد در حالیکه این تعداد مثلاً در زمان امام حسن (ع) کم بود تا جایی که فرزندان آنها حتی امکان ازدواج با شیعه را نداشتند. بنی عباس، سالها از هر راهی حتی راههای غیرشرعی و خدعه و نیرنگ استفاده کردند تا بتوانند بنیامیه را کنار بگذارند. آنها از روایات نبوی نیز سوء استفاده میکردند و حتی شروع به کشتار سادات کردند.
بنابراین لازم است این دشمنان اهل بیت (ع) را به خوبی بشناسیم که البته افراد بیسوادی نبودند و بسیاری از آنها از جمله مهدی، هادی و هارون، محدث بودند و برخی از آنها با علما مناظره میکردند.
کار قرآنی در شمار مبارکترین کارهای اسلامی و جهادی است
بنیعباس، موقع روی کار آمدن به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما امام(ع)، خلافتی که از مسیر بنی عباس و از راه آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نمیتواند بپذیرد چون اگر پیشنهاد آنها را میپذیرفت چه جوابی در قبال تاریخ داشت؟ این از تفاوتهای ائمه ما با دیگران است که قدرت برای آنها موضوعیتی ندارد و دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند و آن را حفظ کنند.
اگر امام حسن (ع) صلح کرد به این دلیل بود که اگر چنین کاری انجام نمیداد تشیع از بین میرفت هرچند که برخی از افراد، او را به خوار کردند شیعیان متهم کردند اما این سیاستی مثبت از جانب ایشان بود. بنابراین نباید سیاسیکاری به معنای منفی انجام دهیم چراکه واقعیت این است که خلافتی که از مسیر بنیعباس به دست بیاید مشروع نیست. از سوی دیگر مردم آماده پذیرش چنین چیزی از جانب امام صادق (ع) نبودند.
قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان
بنده تعجب میکنم که سر کلاس درس، برخی دانشجویان میگویند در چنین شرایطی هدف وسیله را توجیه میکند اما شهید بهشتی میگوید، با استفاده از پلکان حرام، کسی به پشت بام حلال نمیرسد. مطلب دیگر اینکه قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان را در آن دوران شاهد هستیم که میگفتند اینها دروغ گفتند و خدعه و نیرنگ به کار بردند و اسم اهل بیت(ع) را آوردند و عنوان ما را غصب کردند بنابراین قدرت باید در دست خاندان علی باشد نه آل عباس. البته امام صادق(ع) در قیامهای محمد نفس زکیه و برادرش ابراهیم شرکت و همراهی نمیکند.
بعد از واقعه عاشورا، برخی گمان کردند تنها درسی که میشود از حسین بن علی(ع) گرفت فقط مبارزه مسلحانه است که زیدیه نمونه بارز آنهاست اما مگر امام حسین (ع) در تمام زندگیاش فقط قیام مسلحانه داشته است؟ این انسان، 57 سال عمر کرد و بیست سال از آن را در صلح با معاویه بود.
چه کسی گفته است در هر شرایطی باید قیام کرد؟ ما باید ببینیم آیا چنین قیامی، نتیجهای در پی دارد؟ امام حسین(ع) وقتی مشاهده کرد خلافت در حال تبدیل به سلطنت است قیام کرد و شهید شد. بنابراین مسیری که ائمه ما رفتند ادامه فکر و فرهنگ و معرفت حسینی بود اما مسیری که زیدیه در پیش گرفت این بود که در هر حالی باید قیام کرد و این منطقی نیست لذا امام صادق(ع) قیام زید را تأیید نکرده است.
اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیانهای وحدت امت اسلام
پشتوانه معرفتی در قیامها
خط امام در آن زمان خط قیام نبود در حالیکه زیدیه میگفتند امامی که در خانه بماند و درس بگوید به درد نمیخورد. آنها میگفتند جعفر بن محمد، اعتقادی به جهاد ندارد در حالیکه امام صادق(ع) میگفتند من به جهاد اعتقاد دارم اما علم خودم را در کنار جهل آنان نمیگذارم. در قیام فخ در زمان امام کاظم(ع)، یکصد سید به شهادت رسیدند اما آیا در مکه و در حرم خدا، کسی قیام میکند آن هم در مقابل لشکر عباسی؟ بنابراین قیامهای بدون معرفت، کور و بیهدف و سطحی، اثری در پی ندارد.
زمانی که زیدیان وارد قیام شدند از نظر فقهی وابسته به مکتب ابوحنیفه شدند. خود زید میگفتند امام صادق (ع) فقط در احکام، امام ماست. آنها در کلام یعنی عقاید نیز وابسته به معتزله شدند چون باز هم از اهل بیت(ع) فاصله گرفتند. پشت هر قیامی باید یک معرفت باشد مثلاً انقلاب اسلامی بر اساس پشتوانه معرفتی ولایت فقیه شکل گرفت لذا موفق شد.
فرض کنید اگر شرایط مهیا بود و امام صادق(ع) در دوران پس از بنیامیه به خلافت میرسید آن وقت چه اتفاقی میافتاد؟ در روایت شریفی از امام صادق آمده است بنی امیه و بنی عباس نمیخواهند دین را در جامعه رواج دهند. حال آیا امام صادق اگر به قدرت میرسید میتوانست با استفاده از همان روشها، دین را در جامعه ترویج کند؟ در این صورت چه تفاوتی بین امام صادق (ع) و بنی امیه وجود دارد؟ شیخ صدوق در کتاب شریف «الخصال» این حدیث را نقل کرده است و نکات مهمی هم در آن وجود دارد.
گفته شده آنهایی که بالاترند باید بر آنهایی که پائینتر هستند آسان بگیرند و با مدارا رفتار کنند. سپس به این داستان اشاره میشود که شخصی مسلمان میشود و سپس دوست مسلمانش به او میگوید برویم نماز صبح بخوانیم و پس از نماز میگوید حالا تعقیبات نماز را بخوانیم، سپس شروع به مباحثه میکنند تا اینکه نزدیک نماز ظهر و عصر میشود، این روند ادامه پیدا میکند تا اینکه نوبت به نماز مغرب و عشاء میشود. طرف ناراحت میشود و میگوید این چه دینی است که شما دارید؟
امام صادق (ع) میگوید این گونه نکنید چون باعث میشود مردم از دین زده شوند. این کاری است که بنی امیه انجام داده و با شمشیر با مردم سخن میگفتند اما ما نباید تصویری خشن از اسلام به نماش بگذاریم. در سکانس آخر فیلم «محمد رسول الله» از مصطفی عقاد که مربوط به فتح مکه است ابوسفیان میگوید این پیروزی از قلبها وارد شد نه از دیوارها.
انتهای پیام/